زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از شهادت
هـر شب که آه تا به سحر گاه میکشم با اشـک شعـله بر جگـر مـاه میکشم تا بـاز هم به شِکـوه نگـویـند بس کـنم آهـسـتـه گـریـه میکـنـم و آه میکـشـم از رنگ سرخ بستر و از پیچ و تاب من فهـمـیـده زیـنـبم غـم جـانکـاه میکـشم تا در بـروی شـوی، به لـبخـند وا کـنم خود را به خاک این ره کوتاه میکشم بــازو اگـر مـدد کـنـدم دور از هــمـه آب وضـوی آخـرم از چــاه مـیکـشـم با نیـمه جـانیم شب خود صبح میکـنم بـا درد سـیـنـهام نـفـسـی گـاه میکـشم |